احمد بن حسن مادرانی
اَحْمَدِ بْنِ حَسَنِ مادَرانی، شخصیتی با زندگی ابهامآمیز از نیمۀ دوم سدۀ 3 ق / 9 م كه در پارهای منابع، از او به عنوان یك شیعی متنفذ نام برده میشود.
دربارۀ احمد آگاهی بسیار اندكی در دست است و حتی از سال تولد و مرگ او نیز چیزی دانسته نیست. از برخی روایات برمیآید كه «ابوالحسن» كنیه داشته است (نك : قمی، 35؛ دلائل ... ، 285). نسبت او، عموماً به دوگونه ضبط شده: ماذرایی و مادرانی (ماذرانی). شكلهای ماردانی و ماورایی (نك : قمی، همانجا؛ یاقوت، 2 / 901) تصحیف همان كلمههاست. مادرایی منسوب به مادرایا، قریهای است در نزدیكی بصره یا واسط كه گروهی نیز به آنجا منسوبند (سعمانی، 12 / 13؛ یاقوت، 4 / 380)، اما مادرانی (ماذرانی) منسوب به ناحیهای است معروف به ماذران كه ظاهراً قلعهای بوده (نك : بلاذری، 2 / 380) در حدود كرمانشاه بر سر راه نهاوند، و به همدان و صحنه و دینور نزدیك بوده است (نك : ابن رسته، 166، 167؛ یاقوت، همانجا؛ مینورسكی، 128). ابودلف نیز در سفرنامۀ دوم خود از آنجا نام برده است (ص 375). از آنجا كه در منابع از اقامت احمد بن حسن در كرمانشاه، دست كم برای مدتی، یاد شده (نك : دلائل، 282) و با توجه به اقامت و فعالیتهای او در مناطق جبال (نك : دنبالۀ مقاله)، میتوان انتسات او را به مادرانِ كرمانشاه درستتر دانست.
منشأ شهرت احمد در كهنترین مآخذ، روایت طبری است كه بنابر آن در 276 ق / 889 م مادرانی ــ كاتب اذكوتكین (دربارۀ این نام، نك : محدث، «لج»، حاشیۀ 3) ــ به الموفق عباسی نوشته بود كه به ناحیۀ جبال آید و اموال هنگفتی از آنجا برگیرد، ولی الموفق چون از آن اموال چیزی نیافت، به اصفهان در پی احمد بن عبدالعزیز بن ابی دلف تاخت (10 / 16).
برای شناخت شخصیت احمد و چگونگی ظهور او در صحنۀ سیاست، ناگزیر باید به برسی اجمالی حوادث ایران در آغاز نیمۀ دوم سدۀ 3 ق پرداخت:
حكومت عباسیان در بغداد، در این زمان به سبب نزاعهای داخلی و خاصه شورش زنگیان به سركردگی صاحب الزنج در سراشیب ضعف و ناتوانی افتاد و به ناچار ترجیح میدادند تا در سركوب دیگر مخالفان جدی خلافت، باحكام ملی ایران كنار آیند. دو حكومت محلی مهم اینك در دو نقطۀ ایران بر پا بود: در 250 ق / 864 م حسن بن زید علوی حكومت علویان زیدی را در طبرستان و جبال پایهریزی كرده و صفاریان نیز بر نقاط شرقی ایران چیره شده بودند. منطقۀ جبال و مخصوصاً ری، بارها از اواسط سدۀ 3 ق میان لشكریان حكومتهای گوناگون دست به دست میشد (نك : كاظمبیگی، 189 به بعد). تا 272 ق، ری در دست حكمرانان منصوب از سوی بغداد بود. در 271 ق خلیفۀ عباسی المعتمد (256- 279 ق)، پس از سركوب شورش زنگیان كه به پایمردی برادرش الموفق انجام یافت، عمرو بن لیث صفاری را از حكومت خراسان عزل كرد و آن را به محمد بن طاهر سپرد و محمد نیز رافع بن هرثمه را به جانشینی خویش برگمارد (ابن اثیر، 7 / 414). در اواسط جمادیالاول 272 محمد بن زید، جانشین حسن بن زید، به تصرف ری كوشید، اما از اذكوتكین كه به دستور خلیفه روی به ری نهاده بود، شكست خورد (همو، 7 / 418). این اذكوتكین و پدرش اساتکین، هر دو از عمال ترک عباسی بودند (نک : همو، 7 / 269). اذکوتکین فاتحانه وارد ری شد و از اهالی آنجا مالی هنگفت ستاند و كارگزاران خود را به اطراف ری فرستاد (همو، 7 / 418؛ قس: ابن اسفندیار، 252، كه به جای اذكوتكین از اساتكین، پدرش، نام برده است). در غالب منابع، احمد بن حسن را كاتب اذكوتكین شمردهاند و چندان بعید نیست كه وی از سوی اذكوتكین، بر ری یا قم حكومت یافته باشد؛ گرچه جزئیات برخی روایات مربوط به حضور احمد در ری یا قم چندان قابل اعتماد نیست، مانند این روایت قمی (ص 35) كه از تسلط اذكوتكین و مادرانی در خلافت معتز (251-255 ق)، در 291 ق! و تخریب باروی شهر قم یاد كرده، چنانكه ملاحظه میشود، ناپذیرفتنی مینماید. اما بنابر روایتی كه ابناثیر نقل كرده (7 / 371)، در 268 ق اذكوتكین، احمد بن عبدالعزیز بن ابی دلف را شكست داد و برقم غلبه یافت و شاید روایت قمی، گزارش مغلوطی از همین واقعه باشد.
گزارش ابناثیر از حوادث سال 275 ق (7 / 434) حاكی از آن است كه در این ایام رافع بن هرثمه، در نواحی دیلمان با محمد بن زید در تعقیب و گریز بود و تا 278 ق كه الموفق درگذشت (همو، 7 / 441)، در ری اقامت داشت و حتی ابناسفندیار از اقامت او در ری تا آغاز خلافت المعتضد (280 ق / 893 م) یاد كرده است (ص 254). ازاینرو نامهنگاری احمد بن حسن ــ به روایت طبری ــ با الموفق عباسی در 276 ق دربارۀ اموال بسیار در آن منطقه، با وجود رافع بن هرثمه كه از سوی خلیفه بر مناطق جبال میتاخت، چه دلیلی داشته است؟ روایتی از یاقوت (2 / 901) در دست است كه بنابر آن، اهالی ری اهل سنت و جماعت بودند، تا آنكه در 275 ق در ایام خلافت المعتمد، احمد بن حسن مادرانی بر آنجا غلبه یافت و تشیع آشكار كرد و به شیعیان نزدیك شد و تشیع در ری رواج یافت و حتی برخی دانشمندان آن دیار، همچون عبدالرحمان ابن ابی حاتم رازی كه كتابی در فضایل اهل بیت (ع) برای وی تألیف كرد، به تصنیف كتابهایی برای او اقدام كردند. برخی محققان با توجه به این روایت یاقوت، حدس زدهاند كه احمد در 275 ق از خدمت اذكوتكین روی گردانیده و خود شخصاً بر ری تسلط یافته و از الموفق، برای غلبه بر اذكوتكین و هجوم احتمالی او كمك خواسته بوده است (نك : محدث، «مب، نا، نب»)؛ اما با توجه به آنچه از اقامت رافع در ری و نواحی جبال در همین سالها دانستیم، به نظر میرسد كه احمد احتمالاً پس از آمدن رافع هم به فعالیتهای خود ادامه میداده است، خاصه با توجه به گزارش قمی (ص 163) كه آورده است: مردم قم «در خلافت معتمد مدت چند سال عصیان كردند و مادرانی را كه كاتب اذكوتكین بود، منع كردند از آنكه در شهر آید، تا آنگاه كه بر ایشان ظفر یافت و خراج هفت ساله جمع كرد ... » مقصود از اموال بسیار را نیز میتوان دربارۀ همین خراج 7 ساله دانست، خبری كه از برقی ــ عالم شیعی امامی ــ نقل شده (محدث، «كح» به بعد)، نشان از قدرت احمد بن حسن در همین نواحی دارد. گذشته از این، آمدن الموفق به نواحی جبال بیگمان نمیتوانست با هدف او برای محدود كردن قدرت رافع بن هرثمه ــ كه خود داعیه داشت و بر سر اقامتش در منطقۀ ری با خلیفه المعتضد نزاع پیدا كرد و اندكی بعد هم با دشمن خود محمد بن زید از در دوستی درآمد ــ بیارتباط باشد (نك : ابناثیر، 7 / 457- 458).
چنانكه ملاحظه شد، احمد بن حسن به تبلیغ تشیع امامیه میپرداخت كه این امر میتوانست به عنوان واكنشی در برابر علویان زیدی مذهب كه درصدد توسعۀ قلمرو خود بودند، تلقی شود. جز اینها مجموعۀ روایاتی هست كه احمد بن حسن را در عصر غیبت صغرى با وكلای امام عصر (ع) مرتبط میداند. براساس این روایات، وی به هنگامی كه در خدمت اذكوتكین بود. اموالی برای امام عصر (ع) ارسال میداشت و از ناحیۀ آن حضرت، برای وی توقیعی هم صادر شده بود (نك : دلائل، 282 به بعد) در روایت شایع دیگری منقول از خودِ احمد بن حسن (نك : محدث، «لد») ــ كه به ذكر صدور توقیعی از ناحیۀ امام عصر (ع) برای او منتهی میگردد ــ برخی اشارهها به حوادث تاریخی است كه حائز كمال اهمیت است و در مآخذ تاریخی دیگر اثری از آنها دیده نمیشود؛ مانند تسخیر شهر سهرورد(دلائل، 285) یا شهر زور (نك : محدث، «ل»، به نقل از محدث نوری؛ قس: حسین بن عبدالوهاب، 144؛ شهرورد) توسط اذكوتكین و اینكه حاكم قبلی آنجا به نام یزید بن عبدالله، به احمد بن حسن وصیت كرده بود تا اموالی به خدمت امام عصر (ع) ارسال كند (نیز نك : كلینی، 1 / 522؛ مفید، 2 / 363؛ طوسی، 282-283؛ خصیبی، 369). در یك مأخذ (ابن بابویه، 2 / 473) از نوادۀ احمد بن حسن حدیثی نقل شده است.
مآخذ
ابن اثیر، الكامل؛ ابن اسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به كوشش عباس اقبال، تهران، 1320 ش؛ ابن بابویه، محمد، كمالالدین، به كوشش علیاكبر غفاری، تهران، 1390 ق؛ ابنرسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به كوشش دخویه، لیدن، 1891 م؛ ابودلف، مسعر، «رحلة»، مجموع فی الجغرافیا، به كوشش فؤاد سزگین، فرانكفورت، 1407 ق / 1987 م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش صلاحالدین منجد، قاهره، 1957 م؛ حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، قم، مكتبة الداوری؛ خصیبی، حسین، الهدایة الكبری، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ دلائل الامامة، نجف، 1383 ق / 1963 م؛ سمعانی، عبدالكریم، الانساب، حیدرآباد دكن، 1401 ق / 1981 م؛ طبری، تاریخ؛ طوسی، محمد، الغیبة، به كوشش عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، 1411 ق؛ قمی، حسن، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی، به كوشش جلالالدین تهرانی، تهران، 1313 ق؛ كاظم بیگی، محمدعلی، تاریخ سیاسی و اجتماعی طبرستان در عصر علویان، رسالۀ فوقلیسانس (منتشر نشده)، تهران، 1368 ش؛ كلینی، محمد، الكافی، تهران، 1388 ق؛ محدث ارموی، جلالالدین، مقدمه و تعلیقات بر المحاسن برقی، تهران، 1370 ق / 1330 ش؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413 ق؛ مینورسكی، ولادیمیر، تعلیقات بر سفرنامۀ ابودلف در ایران، ترجمۀ ابوالفضل طباطبایی، تهران، 1342 ش؛ یاقوت، بلدان.